مزاياي قاچاق در ايران
اغلب آثار ديويد لينچ كه يكي از محبوبترين فيلم سازان مستقل سينماي
آمريكا در ايران محسوب ميشود، طبق موازين و قوانين نمايش در جمهوري اسلامي ايران غير قابل نمايشند . از سال 1966 تاکنون نام لينچ در 26 پروژه سينمايي و تلويزيوني به عنوان کارگردان درج شده است . از اين ميان تنها دو فيلم مرد فيل نما و داستان سر راست در ايران اکران عمومي و پخش تلويزيوني داشتهاند . اين دو فيلم با توجه به آثار مهم کارنامه لينچ آثاري حاشيه اي محسوب مي شوند به عبارت ديگر براي شناخت و معرفي افکار و عقايد لينچ تماشاي اين دو فيلم به هيچ وجه کارگشا و کاربردي نيست . از سوي ديگر چون موانع نمايش عمومي آثار لينچ به شکل ساختاري در دل اين آثار وجود دارد و امکان حذف آنها نيست ( در صورت حذف، زمان نمايش اين فيلمها به کمتر از زمان متعارف يك فيلم بلند _ کمتر از 70 دقيقه_ مي رسد) پس امکان نمايش با حذف و سانسور هم وجود ندارد. با توجه به تمام اين شرايط لينچ کارگردان شناخته شدهاي در ايران محسوب ميشود .
به مدد امکانات نمايش خانگي که هر سال گسترش چشمگيري پيدا ميکند و راه هر نوع ارتباط فرهنگي جدا از سليقه و منش دولت ها را براي مردم فراهم مي کند اغلب فيلم هاي لينچ در ايران در طول دهه 60 و 70 شمسي در ايران از طريق سيستمهاي نمايش وي اچ اس و اوايل دهه 80 با گسترش استفاده ازسيستم نمايش خانگي دي وي دي با روشهاي غير رسمي توزيع شدند . دراين ميان فيلم هاي کله پاک کنها ، مخمل آبي ، وحشي در قلب ، تويين پيكز، آتش با من قدم بردار، بزرگراه گمشده و جاده مالهالند از آثار لينچ در ايران با شمارگان قابل توجهي توزيع شدهاند .
بخشي از اين توجه در ميان مردمي که به شکل نه چندان جدي سينما را دنبال مي کنند به خاطر ويژگيهاي ظاهري سينماي لينچ است که اروتيسم در آن موج ميزند و با توجه به ارزاني محصولات فرهنگي قاچاق در بازار اين توجه اخيرا گسترش هم پيدا کرده است .
اين شرايط نشان ميدهد که سيستم پنهان و زير زميني توزيع محصولات فرهنگي که بي توجهي به قوانين حقوق مولفين در ايران آنرا گسترش داده ، راه اصلي شناخت سينماي متفاوت درجامعه ايران معاصر محسوب ميشود و شناخت و معرفي لينچ به جامعه سينمايي ايران بيش از هر چيزي مديون اين روش نامتعارف توزيع و نمايش است .