ژوليت بينوش با كن 2010 پيوند خورد. پيوندي عميق و هنرمندانه. عميق نه به دليل تصويرش روي پوستر جشنواره بود و هنرمندانه با اتكا به جايزه‌اي كه هيات‌داوران به او دادند، بلكه به خاطر احياي بازيگري بود كه دنبال بهانه بود تا دوباره متولد شود. تابستان گذشته، وقتی به لوچیانو رفتم تا از نزدیک شاهد ساخت تازه‌ترین اثر عباس کیارستمی باشم، بار دومی بود که ژولیت بینوش را از نزدیک می‌دیدم. خاطره دیدار پنج سال پیش در تهران برای هر دوی ما زنده شده بود. بنابراین خیلی راحت، با لبخند زیبای همیشگی‌اش، تقاضای مرا برای گفت‌وگویی دوباره به سادگی پذیرفت. بینوش وقتي كه از او پرسیدم: «آیا می‌دانی فیلم‌های کیارستمی هیچ‌گاه ستاره ندارد و بازی در اثری از او مستلزم دورشدن از ستارگی است؟» تکلیفم را روشن کرد و گفت: «لطفا تصاویر قبلی مرا دور بریز.»

ژولیت بینوش در كپي برابر‌اصل، مشتاق‌ترین فرد گروه به نظر می‌رسید. وقتی تکاپوی کیارستمی برای ساخت تک‌تک پلان‌ها ‌را می‌دیدم، نيازي به دقت نبود تا درك كني بیشترین چالش‌ها نصیب بینوش می‌شود. اما هر دو از این چالش راضی بودند. کیارستمی که تکلیفش روشن است. او 50 سال به شکل روشنفکرانه‌ای در جهت رفع بازی و بازیگری در هنر سینما تلاش کرده‌ است. اما برعکس، ژولیت بینوش به‌عنوان نماينده‌اي شاخص از بازیگران فرانسوی شناخته‌مي‌شود که در گسترش مفاهیم نوین هنر بازیگری به شکل روشنفکرانه‌ای مقابل دوربین رفته‌اند. دو آدم با عقایدی متفاوت در نقطه اوج کار خود به هم می‌رسند. یکی به‌عنوان کارگردان در اوج بی‌اهمیتی به مقوله بازی و توجه مفرط به ایجاد حضور واقع‌نمایانه از بازیگری و ديگري در اوجِ هنرِ بازیگری و شهرت كه می‌خواهد که در برابر دوربین او در یک داستان عاشقانه تنها حضوری عمیق داشته باشد، نه بازی چشمگیر. اين اتفاقی بود که اجازه داد ژولیت بینوش دیگری متولد شود.

بدون شک بینوش به خاطر این دلسپرده داستان عاشقانه بی‌اوج و فرود كيارستمي شد که در آن سوی دوربین، مردی با عینک سیاه می‌خواهد جهان را جور دیگری به تماشا بگذارد.

دلبستگی این بازیگر فرانسوی از همین جا او را به این چالش ‌کشاند و وقتی مقابل دوربین کیارستمی قرار گرفت، چیز دیگری از خود بروز داد. حضوری روشنفکرانه و متفاوت و این حضور ساده و عمیق راحت به دست نیامده است.

ژوليت بينوش ديگري روي صحنه كن 2010 رفت، تا جايزه‌اش را بگيرد، انگار همه آن اتفاق سخت را در درون فيلم عباس كيارستمي درك‌كرده‌اند. از داوران تا تماشاگران تا طراح پوستر جشنواره و هركس ديگري كه قرار است از فردا به تماشاي كپي برابر اصل بنشيند