- ارنست اينگمار برگمان (2007 - 1918 ) كارگردان مجموعه‌اي از بهترين فيلم‌هاي هنري سينماي روشنفكري اروپا، در جزيره فارو- كه سال‌ها به دليل نوع زندگيش در آن جا اقامت داشت- درگذشت.

2- هيچ مرثيه‌اي در مرگ اينگمار برگمان وارد نيست. او آنچنان زيست كه زيبنده‌اش بود. بزرگترين شك‌ها و عميق‌ترين تنهايی‌ها و شورانگيزترين عشق‌ها را تجربه كرد، تصوير كرد و همانگونه زيست كه مي‌خواست. او آرزوي هيچ احساسي را با خود به آن دنيا نبرد. براي چنين زندگي‌اي مرثيه نهايت جهالت است.

3- آدمي به شكل نوزادي متولد مي‌شود، به يك نوجوان مبدل مي‌شود، از مرز جواني مي‌گذرد، زندگيش را آغاز مي‌كند و دست آخر قبل از آن كه دفتر زندگيش بسته شود، به كودكي باز مي‌گردد. به عقيده من، اين آرماني‌ترين شكل زندگيست. فكر مي‌كنم موافق باشيد كه انسان در اين دوران، كودكي مجدد است كه مي‌تواند بدون هيچ قيد و بندي آثار حقيقتا خالص بيافريند. من اكنون 77 ساله‌ام و معتقدم كار واقعي‌ام تازه شروع شده است. بيايد به خاطر سينما از پا ننشينيم.

 

بخشي از نامه آكيرا كوروساوا به اينگمار برگمان به مناسبت 70 سالگي‌اش در سال 1987